اندیکاتور Indicator
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﺗﻮاﺑﻊ رﯾﺎﺿﯽ هستند ﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻓﺮﻣﻮل های ﺧﺎص در جهت ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﺎزار ﺑﻮسیله اﺑﺰارهای ﮔﺮاﻓﯿﮑﯽ ﺗﺮﺳﯿﻢ و ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ .داده های ورودی در اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻌﺪادی از ﺑﺎزه های ﻗﺒﻠﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻗﯿﻤﺖ وارد ﻣﯽ ﺷﻮد .در هر ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﻗﯿﻤﺖ آغاز (open) , پایان (close) , سقف(high) , کف (low) و یا تعدادی از این مجموع اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد.
اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها
ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها در ﺑﺎزارهای ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻐﯿﯿﺮات ﮔﺬشته ﻗﯿﻤﺖ، سه اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻠﯽ ﻣﯿﺸﻮد.
۱) اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها در زﻣﺎن های ﺧﺎص ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺮاﯾﻂ ﺷﮑﻞ ﮔﺮفته روی آنها، ﻗﺒﻞ از ﺗﻐﯿﯿﺮ روﻧﺪ ﯾﺎ همزمان ﺑﺎ ﭼﺮﺧﺶ روﻧﺪ، در ﺑﺎزار ﻋﻼﺋﻢ ﺑﺎزﮔﺸﺖ روﻧﺪ را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دهند. از اﯾﻦ رو ﯾﮑﯽ از مهم ﺗﺮﯾﻦ اﺳﺘﻔﺎده ها از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ هشدارهای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻐﯿﯿﺮ روﻧﺪ و جهت ﺣﺮﮐﺖ ﻗﯿﻤﺖ اﺳﺖ.
۲) ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ: ﯾﮑﯽ از اﺳﺘﻔﺎده های اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﺑﺮای ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻗﯿﻤﺖ ورودی ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ. ﻣﻌﻤﻮﻻ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﮐﻤﯽ هستند ﮐﻪ ﺑﺮای ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻗﯿﻤﺖ ورودی و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل جهت درﺳﺖ، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻌﺎمله ﮔﺮی ﺑﺎﺷﻨﺪ.
۳) ﺗﺎﯾﯿﺪ: از مهمترین اﺳﺘﻔﺎده هاﯾﯽ ﮐﻪ از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﺮای ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﺸﺨﯿﺺ درﺳﺖ روﻧﺪ ﯾﺎ جهت اﺳﺖ. اﯾﻦ روش اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﻣﻌﻤﻮﻻ زﻣﺎﻧﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﮐﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس داده های ﺗﮑﻨﯿﮑﯽ ﯾﺎ ﺑﻨﯿﺎدی جهت و ﻗﯿﻤﺖ ورودی ﻣﻨﺎﺳﺐ در ﺑﺎزار را ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮده اﺳﺖ و از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺑﺮای ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها از ﻟﺤﺎظ ﻧﻮع ﺣﺮﮐﺖ و رﻓﺘﺎر ﺑﻪ دو دسته :
۱) Leading Indicators : اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﭘﯿﺸﺮو ﻣﻌﻤﻮﻻ همراه ﺑﺎ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت ﻗﯿﻤﺖ هشدار و ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ را اﻋﻼم ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﭘﯿﺸﺮو، اﻏﻠﺐ ﻣﻮارد ﺳﯿﮕﻨﺎل های ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺗﺎﺧﯿﺮی اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ همین جهت اﺣﺘﻤﺎل ﺧﻄﺎ در آنها ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ.
۲) Lagging Indicators : اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺗﺎﺧﯿﺮی ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺎ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﭘﺲ از ﺣﺮﮐﺖ ﻗﯿﻤﺖ و ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﺑﺎزار هشدار و ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻻزم را اراﺋﻪ ﻣﯽ دهند. اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺗﺎﺧﯿﺮی ﺑﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺳﯿﮕﻨﺎل های ﮐﻤﺘﺮی اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اینکه ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺮﮐﺖ اﺻﻠﯽ ﺧﻮد را در ﺑﺎزار اﻧﺠﺎم داده و ﺳﭙﺲ اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﺳﯿﮕﻨﺎل ﻣﯽ دهند ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺗﺎﺧﯿﺮ آﻧﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ از دﺳﺖ رﻓﺘﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ورود ﻣﯽ ﺷﻮد. اﯾﺮاد دﯾﮕﺮ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺗﺎﺧﯿﺮی ﺳﯿﮕﻨﺎل های اﺷﺘﺒﺎه آنها در روﻧﺪهای رو ﺑﻪ ﺟﻠﻮ اﺳﺖ .اﯾﻦ دسته از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮای ﺑﺎزارها روﻧﺪدار ﮐﺎرﺑﺮد دارﻧﺪ.
بیشتر بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟
انواع اندیکاتورها:
در ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ها اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها به ۴ ﺧﺎﻧﻮاده اﺻﻠﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻮع ﻧﻤﺎﯾﺶ ﯾﺎ ﻣﺪل ﻣﺤﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ مهمترﯾﻦ اﯾﻦ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ها ﺷﺎﻣﻞ:
۱) trend: اﺑﺰارهاﯾﯽ ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ روﻧﺪ.
۲) Oscillators: اﺳﯿﻼﺗﻮرها اﺑﺰارهاﯾﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ روﻧﺪ ﺟﺎری و ﻣﺤﺪوده ﺑﯿﺶ ﺧﺮﯾﺪ و ﺑﯿﺶ ﻓﺮوش هستند .اﺳﯿﻼﺗﻮرها ﺧﻮد ﺑﻪ دو دسته Banded و Centered ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
۳) Volumes: ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت و اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﺮاﯾﻨﺪ ﺗﻌﺪاد ﭘﻮﯾﻨﺖ های ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﺷﻮد .اﯾﻦ دسته از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرها در ﺑﺎزار ﺗﺒﺎدﻻت ارزی ﮐﺎرﺑﺮد ﭼﻨﺪاﻧﯽ ﺑﻪ واسطه اهمیت ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﺣﺠﻢ ﻧﺪارﻧﺪ.
۴) Bill Williams: ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﺳﻄﻮح ﻗﯿﻤﺘﯽ روﻧﺪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.
اندیکاتور میانگین متحرک moving average
اندیکاتوری ست از نوع Lagging Indicators تأخیری و trend روندی. میانگینی از قیمتهاست (اﻏﻠﺐ ﻗﯿﻤﺖ بسته ﺷﺪن) ﮐﻪ در ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﺤﺎسبه ﻣﯽ ﮔﺮدد. ﻋﺎﻣﻞ ﺣﺴﺎس در ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک، ﺗﻌﺪاد دوره های زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﺤﺎسبه ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد . ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﺑﺎ اﻣﺘﺤﺎن دوره های ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻣﯽ ﺗﻮان دوره ای را اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﻮد ﮐﻪ ﺳﻮدآور ﺑﺎﺷﺪ. ﮐﻠﯿﺪ اﯾﻦ ﮐﺎر ﯾﺎﻓﺘﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮﮐﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ دارای ﺳﯿﮕﻨﺎل های درﺳﺖ و ﺳﻮدآور ﺑﺎﺷﺪ.
اﻧﻮاع ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک:
۱) ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺎده simple : وزنی مساوی به ﻗﯿﻤﺖ های ﺳﺮی داده ها
۲) میانگین متحرک نمایی Exponential : برای داده های جدید وزن بیشتر
۳) میانگین متحرک وزنی weighted : برای داده های جدید وزن
ﻧﺤﻮه ﺗﺤﻠﯿﻞ :هرﮔﺎه ﻗﯿﻤﺖ ﺧﻂ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک را از ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻗﻄﻊ و ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻗﯿﻤﺖ های ﺑﺎﻻﺗﺮ اداﻣﻪ ﻣﺴﯿﺮ دهد ﻋﻼﻣﺘﯽ ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ و در ﺻﻮرتکیه از ﺑﺎﻻ ﻗﻄﻊ و ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ ادامه ﻣﺴﯿﺮ دهد ﻋﻼﻣﺘﯽ ﺑﺮای ﻓﺮوش ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﮔﺮدد.
همچنین در اﻧﺘﺨﺎب دوره زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮای ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻮارد زﯾﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ .
هر ﭼﻘﺪر دوره زﻣﺎﻧﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺗﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻗﯿﻤﺖ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد. ﺗﺎ آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰرگ ﮐﺎﻣﻼ از ﺑﺎزار ﻋﻘﺐ ﻣﯽ اﻓﺘﺪ .
هر ﭼﻘﺪر دوره زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد ﺳﯿﮕﻨﺎل های اﺷﺘﺒﺎه ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﻓﺰاﯾﺶ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک درﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﻮﺗﺎه ﻣﺪت ﺑﺎرها و ﺑﺎرها ﺗﻮﺳﻂ ﻗﯿﻤﺖ شکسته ﻣﯽ ﺷﻮد در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ روﻧﺪ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮج ﺗﻐﯿﯿﺮی ﻧﺨﻮاهد ﮐﺮد .
از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﯾﮏ ﺷﺎﺧﺺ روﻧﺪ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد ﻧﺒﺎﯾﺪ از آن در ﻣﺤﺪوده های ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد .ﻣﺤﺪوده های ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ ﻧﻮاﺣﯽ هستند ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ در اﯾﻦ ﻧﻮاﺣﯽ ﺑﯿﻦ ﯾﮏ ﮐﻒ وﺳﻘﻒ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ در رﻓﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ اﺳﺖ .
اﺳﺘﺜﻨﺎء: در ﺑﺎزارهای ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻪ ﺳﻘﻒ و ﮐﻒ ﻣﺴﺘﺤﮑﻤﯽ در رﻓﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﺸﻮد.
بهترﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک در ﺑﺎزار هاﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ دارای روﻧﺪ هستند.
همچنین بخوانید: تفاوت های معامله در بازار ارزهای دیجیتال با معامله در بورس
MACD : Moving Average Convergence Divergence
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک همگرایی/واﮔﺮاﯾﯽ ﺑﻮسیله ﮔﺮاﻟﺪاﭘﻞ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ. ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮدن اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺑﺮﺧﯽ از اﺻﻮل اﺳﯿﻼﺗﻮرها ﺳﺖ.ﺑﺮروی صفحه دو ﺧﻂ دﯾﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد در ﺣﺎلیکه در ﺣﻘﯿﻘﺖ در ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت از سه ﺧﻂ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯿﺸﻮد.
این شاخص معمولا به صورت دوره های ۹،۱۲،۲۶ روزه بررسی میشود.
اﺧﻄﺎرهای ﺧﺮﯾﺪ و ﻓﺮوش واﻗﻌﯽ در زﻣﺎن ﺗﻘﺎﻃﻊ دو ﺧﻂ ﺻﺎدر ﻣﯽ ﺷﻮد.
خرید:
عبور رو به بالای خط MACD سریعتر از خط کندتر ، اخطار خرید تلقی میشود.
فروش:
ﻋﺒﻮر رو ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺧﻂ ﺳﺮﯾﻌﺘﺮ از ﺧﻂ ﮐﻨﺪﺗﺮ اﺧﻄﺎر ﻓﺮوش ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯿﺸﻮد.
ﺧﻂ ﺻﻔﺮ: ﻧﻘﺶ اﺳﯿﻼﺗﻮر را دارد. زﻣﺎنی که اﯾﻦ ﺧﻄﻮط ﺗﺎ ﺣﺪ زﯾﺎدی در ﺑﺎﻻی ﺧﻂ ﺻﻔﺮ ﻓﺎصله ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺮﯾﺪ هیجانی و ﺑﺮﻋﮑﺲ آن ﻓﺮوش هیجاﻧﯽ.
بهترﯾﻦ اﺧﻄﺎر ﺧﺮﯾﺪ زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ها ﮐﺎﻣﻼ در زﯾﺮ ﺧﻂ ﺻﻔﺮ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ(ﻓﺮوش هیجاﻧﯽ)
زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺜﺎل ﭘﺎﯾﯿﻦ، ﻧﻤﺎﮔﺮ MACD در جهتی ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻗﯿﻤﺖ سهم در ﺣﺎل ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ روﻧﺪ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﯿﻤﺖ سهم (در اﯾﻦ ﻣﺜﺎل ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ) ﺑﺎﺷﯿﻢ . با توجه به این ، اگر میانگین متحرک ۱۲ روزه در حال عبور از روی میانگین متحرک ۲۴ روزه از قسمت پایین است ، ﭘﯿﻐﺎم ﺧﺮﯾﺪ ﺿﻌﯿﻔﯽ در روزهای آﺗﯽ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﭘﯿﻐﺎﻣﯽ از ﺳﻮی اﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
ﮔﺮچه ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ ﯾﺎ ﻓﺮوش نتیجه ﮔﯿﺮی ﻗﻄﻌﯽ ﮐﺮد، اﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﺴﯿﺮ آﺗﯽ سهم و در نتیجه اﺣﺘﻤﺎل ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺧﻮد را اﻓﺰاﯾﺶ داد. ﻧﻮع اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک همگرا واﮔﺮا (۹،۱۲،۲۴) MACD است.
در این نمودار MACD ﻣﻌﻤﻮﻻً سه ﻋﺪد ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺗﻨﻈﯿﻤﺎت آن اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﻧﺪ.
اوﻟﯿﻦ ﻋﺪد، دوره های زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺮﯾﻌﺘﺮ را ﻣﺤﺎسبه ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
دوﻣﯿﻦ ﻋﺪد، دوره های زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﻨﺪﺗﺮ را ﻣﺤﺎسبه ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
و ﺳﻮﻣﯿﻦ ﻋﺪد، ﺗﻌﺪاد ﻣﯿﻠﻪ هاﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک، ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺮﯾﻌﺘﺮ و ﮐﻨﺪﺗﺮ ﻣﺤﺎسبه ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر از دو ﺧﻂ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ MACD اﺧﺘﻼف ﺑﯿﻦ دو ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻧﻤﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺧﻂ ﺳﯿﮕﻨﺎل ﮐﻪ ﺧﻮد ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻧﻤﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .اﮔﺮ MACD (خط آبی) و ﺧﻂ ﺳﯿﮕﻨﺎل (ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ) ﺑﺎ هم ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﻨﻨﺪ، اﯾﻦ اﻣﮑﺎن وﺟﻮد دارد ﮐﻪ روﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ.
همچنین ﺧﻂ ﺳﯿﮕﻨﺎل ﺧﻄﯽ اﺳﺖ در ﻧﻤﻮدار MACD. اگر MADC بالای خط سیگنال باشد و علامت خرید ، و اگر MACD پایین خط سیگنال باشد ، علامت فروش میباشد. این نمودار در واقع ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺮﯾﻊ و ﮐﻨﺪ را رﺳﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .اﮔﺮ ﺑﻪ ﻧﻤﻮدار ﺑﺎﻻ ﻧﮕﺎه ﮐﻨﯿﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ هرﭼﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ها از هم دورﺗﺮ ﺷﻮﻧﺪ ﻧﻤﻮدار ﺑﺰرﮔﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻪ اﯾﻦ واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ .ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺮﯾﻊ از ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﻨﺪ دور ﻣﯽ ﺷﻮد.هر ﭼﻘﺪر ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ های ﻣﺘﺤﺮک ﺑﻪ هم ﻧﺰدﯾﮑﺘﺮ ﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻤﻮدار ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻪ اﯾﻦ همگرایی ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﻨﺪ ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻣﻨﺸﺄ ﻧﺎم واﮔﺮاﯾﯽ همگرایی ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﺷﻮد.
اندیکاتور Parabolic SAR=Parabolic Stop And Reverse
ﯾﮏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎزﮔﺸﺘﯽ ﻗﯿﻤﺖ / زمان میباشد. در ابتدا SAR کند است ، زمانی که روند پایدار میشود ﺷﺘﺎب ﻣﯽ ﮔﯿﺮد. و در ﺑﺎزارهای روﻧﺪدار ﮐﺎرﺑﺮد دارد.
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮری ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ روﻧﺪ و ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻧﻘﺎط ﮐﻠﯿﺪی اﺗﻤﺎم ﯾﮏ روﻧﺪ اﺳﺖ.
ﻣﺎداﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﻄﻪ های اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر روی هر ﺷﻤﻊ ﺑﺎﺷﺪ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ.
ﻣﺎداﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﻄﻪ های اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر زﯾﺮ هر ﺷﻤﻊ ﺑﺎﺷﺪ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی اﺳﺖ.
در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل هر ﻧﻘﻄﻪ ﺳﺒﺰ رﻧﮓ اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺣﮑﻢ ﯾﮏ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﯾﺎ ﻣﻘﺎوﻣﺖ را در ﺑﺎزار داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .ﻋﺒﻮر ﻗﯿﻤﺖ هر ﺷﻤﻊ از نقطه ﺳﺒﺰ رﻧﮓ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﺎﯾﺎن روﻧﺪ ﺟﺎری و آﻏﺎز ﯾﮏ روﻧﺪ ﺧﻼف جهت اﺳﺖ. اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮای ﺑﺎزارها ﯾﺎ دوره های رو ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﮐﺎرﺑﺮد ﭼﻨﺪاﻧﯽ ندارند.
اندیکاتور RSI، شاخص قدرت نسبی، RELATIVE STRENGH INDEX
این شاخص تکنیکی در سال ۱۹۷۸ توسط J.WELLES ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪه و از ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺗﮑﻨﯿﮑﯽ در ﺑﯿﻦ اﮐﺜﺮ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮان اﺳﺖ .از اﯾﻦ رو ﺷﺎﺧﺺ ﻗﺪرت ﻧﺴﺒﯽ ﻧﺎم ﮔﺮفته ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺗﻐﯿﯿﺮات قیمتهای اﺧﯿﺮ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن را ﺑﺎ ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﭘﯿﺸﯿﻨﯽ از دوره های ﻗﺒﻠﯽ اﻧﺪازه ﮔﺮفته و آن را ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻋﺪدی ﻣﯿﮑﻨﺪ که همواره ﺑﯿﻦ ۰ تا ۱۰۰ است. اندیکاتور RSI ، نسبت حرکات صعودی و نزولی را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻣﻘﺪار ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه را ﻃﻮری ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺪدی ﻣﺎﺑﯿﻦ ۰ تا ۱۰۰ خواهد بود.
اندیکاتور RSI عدد ۷۰ ﯾﺎ ﺑﺰرﮔﺘﺮ از آن را ﻧﺸﺎن دهد، ﺑﯿﺎن ﮐﻨﻨﺪه آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ در وﺿﻌﯿﺖ ﺣﺪ اﺷﺒﺎع ﺧﺮﯾﺪ ﻗﺮار ﮔﺮفته اﺳﺖ (در واﻗﻊ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ از ﺣﺪ اﻧﺘﻈﺎر ﺑﺎزار افزایش یافته است ) و اگر RSI عدد ۳۰ و ﯾﺎ ﮐﻤﺘﺮ از آن را ﻧﺸﺎن دهد ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ در ﻣﺤﺪوده اﺷﺒﺎع ﻓﺮوش ﻗﺮار دارد (در اﯾﻦ وﺿﻌﯿﻒ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﺣﺪ اﻧﺘﻈﺎر ﺑﺎزار ﺳﻘﻮط ﮐﺮده اﺳﺖ).
عدد ۳۰ به معنی در کف بودن سهم و عدد ۷۰ به معنی در سقف بودن سهم است.
سیگنالهای خرید:
۱) اگر عدد زیر ۳۰ ﺑﺎﺷﺪ و ﺗﺸﮑﯿﻞ ﮐﻒ دوﮔﺎنه (ﻧﺎﻗﺺ) ﺑﺪهد.
۲) اﮔﺮ ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﮐﻒ دهد وﻟﯽ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻧﺘﻮاﻧﺪ اﯾﻦ اﻟﮕﻮ را ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﺪ.
۳) اﮔﺮ ﺧﻄﻮط روﻧﺪ در ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ و اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر رو ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﻮد.
۴) حرکت اندیکاتور بالای خط ۵۰ اﺧﻄﺎر ﺗﺎﯾﯿﺪی ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
۵) واگرایی صعودی، سیگنال خرید میباشد ( مهمترین سیگنال ).
۶) در زﻣﺎن ﺑﺎزار ﺑﺪون روﻧﺪ ،بهترین زﻣﺎن ﺧﺮﯾﺪ ﺣﺮﮐﺖ از زﯾﺮ ﻋﺪد ۳۰ به بالا میباشد (از منطقه اشباع خرید خارج شود).
سیگنالهای فروش:
۱) اگر عدد بالای ۷۰ ﺑﺎﺷﺪ و ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺳﻘﻒ دوﮔﺎنه (ﻧﺎﻗﺺ) ﺑﺪهد.
۲) اﮔﺮ ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺳﻘﻒ دهد وﻟﯽ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻧﺘﻮاﻧﺪ اﯾﻦ اﻟﮕﻮ را ﺗﺸﮑﯿﻞ دهد.
۳) اﮔﺮ ﺧﻄﻮط روﻧﺪ در ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ و اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر رو ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ شکسته ﺷﻮد.
۴) حرکت اندیکاتور به زیر خط ۵۰ اﺧﻄﺎر ﺗﺎﯾﯿﺪی ﺑﺮای ﻓﺮوش ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
۵) واگرایی نزولی، سیگنال فروش میباشد. (مهمترین سیگنال)
۶) در زﻣﺎن ﺑﺎزار ﺑﺪون روﻧﺪ بهترین زﻣﺎن ﻓﺮوش ﺣﺮﮐﺖ از ﺑﺎﻻی عدد ۷۰ به پایین میباشد (از منطقه اشباع خرید خارج شود).
همچنین بخوانید: بهترین کارگزاری های بورس سهام تهران
اندیکاتور ADX : Average Directional Movement Index
اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﯾﮏ اﺑﺰار ﺗﺸﺨﯿﺺ اینکه ﺑﺎزار روﻧﺪار هست ﯾﺎ نه؟
ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر اﺑﺘﺪا ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﯾﺎ ﺻﻌﻮدی و ﯾﺎ رو به ﺟﻠﻮ اﺳﺖ.
نشانگر ADX شامل دو جهت مخالف DI+ , -DI و خط ADX است. که DI+ , -DI خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند. و ADX نیز تفاوت این دو را نشان میدهد. هرچقد DI+ , -DI واگرایی بیشتری داشته باشند، مقدار ADX نیز بیشتر است.
نقطه عبور DI+ , -DI را از روی ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﮑﺎن اراﺋﻪ ﺳﯿﮕﻨﺎل در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ.
اندیکاتور Bollinger Bands:
ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ دامنه اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﻌﺎمله ﮔﺮان را ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽ دهند و ﭼﻨﺎنچه قیمتها از اﯾﻦ ﻧﻮارها ﺧﺎرج ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ ﺑﻪ درون آنها ﺑﺎز ﮔﺮدﻧﺪ.
هماﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻗﺒﻼ هم اﺷﺎره ﺷﺪ قیمتها ﺑﯿﻦ دو ﻣﺤﺪوده ﺧﺮﯾﺪها و ﻓﺮوشهای اﻓﺮاﻃﯽ در ﻧﻮﺳﺎن هستند .ﻧﻘﺎط ﺑﺎﻻﺋﯽ و ﭘﺎﺋﯿﻨﯽ ﻓﻘﻂ در ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﭘﺪﯾﺪ ﺧﻮاهند ﺷﺪ و ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ در آن ﻧﻘﺎط ﻣﻌﺎﻣﻪ ای اﻧﺠﺎم دهیم .اﻣﺎ ﻣﺤﺪوده هاﯾﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻧﺰدﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﺑﻪ قله ﯾﺎ ﻗﻌﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﺤﺪوده ﺑﯿﺮون از ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.
ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺑﺮای اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻓﺮارﯾﺖ ﺑﺎزار اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .اﺳﺎﺳﺎ اﯾﻦ اﺑﺰار ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎزار ﺑﯽ ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ و ﭼﻪ زﻣﺎﻧﯽ دارای ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ. زﻣﺎنیکه ﺑﺎزار ﺑﯽ ﺗﺤﺮک اﺳﺖ ﻧﻮارها ﺑﻪ هم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و هنگاﻣﯿﮑﻪ ﺑﺎزاردارای ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﻧﻮارها از هم دور ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .ﺑﻪ ﺷﮑﻞ زﯾﺮ ﻧﮕﺎه ﮐﻨﯿﺪ .زﻣﺎنیکه قیمتها ﺑﯽ ﺗﺤﺮک اﺳﺖ ﻧﻮارها ﺑﻪ هم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و زﻣﺎنیکه. ﻧﻮارها از هم دور ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ، قیمتها ﺑﺎﻻ ﻣﯽ روﻧﺪ
نحوی محاسبه:
ﺑﺎﻧﺪهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ سه ﺗﺎ هستند ﮐﻪ هماﻧﻄﻮر ﮐﻪ ذﮐﺮ ﺷﺪ ﺧﻂ وﺳﻂ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک N دوره ای سهم میباشد. یعنی:
ﺑﺎﻧﺪ ﺑﺎﻻﯾﯽ همان ﺑﺎﻧﺪ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻧﺪازه اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر(ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺒﯽ از آن) ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ .ﯾﻌﻨﯽ :
که D همان ﺿﺮﯾﺒﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﻮاﻗﻊ در اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر (ﻗﺒﻞ از ﺟﻤﻊ ﺑﺎ ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻂ) ﺿﺮب میگردد. این ضریب میتواند ۱ یا ۲ باشد.
ﻓﺮﻣﻮل مشابهی نیز برای باند پایینی بولینگر وجود دارد. یعنی پس از ضرب کردن D در انحراف ﻣﻌﯿﺎر ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻂ را ﺑﻪ اﻧﺪازه اﯾﻦ ﻣﻘﺪار ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ آقای بولینگر عدد ۲۰ را ﺑﻌﻨﻮان ﺗﻌﺪاد ﺑﺎزه ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای رﺳﻢ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻣﻌﺮﻓﯽ میکند. ( یعنی میانگین متحرک ۲۰ روزه ). و نوع میانگین متحرک ایشان Simple Moving Average میباشد. آقای بولینگر ضریب D=2 را پیشنهاد کرده است. از دیگر یافته های آقای بولینگر این است که میانگین متحرک زیر ۱۰ روز، کارکرد خوبی برای رسم باندهای بولینگر ندارد.
ﺧﺮوج قیمتها از ﻧﻮارها ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﭘﯿﺸﯽ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﻌﺎمله ﮔﺮان از ﺟﺮﯾﺎن اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﺤﺎوره ﺑﻪ آن ﯾﮏ ﮐﻼغ چهل ﮐﻼغ ﻣﯽ ﮔﻮﺋﯿﻢ .اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺎت ﺗﻨﺪ ﻗﯿﻤﺘﯽ همواره ﯾﮏ دوره ﺗﺼﺤﯿﺢ را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮاهد داﺷﺖ .
دوره ای ﮐﻪ ﺑﺎزار ﻣﺠﺪدا ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺷﺮﮐﺖ رﺟﻮع ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و آنها را ﺑﺎزﻧﮕﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در اﯾﻦ ﺷﺮاﺋﻂ دهاﻧﻪ ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ بهم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺧﻮاهد ﺷﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺜﺒﺖ اﻃﻼﻋﺎت آﺗﯽ اﻣﯿﺪوار ﺷﻮد ﻣﺠﺪدا ﺗﻼش ﺧﺮﯾﺪاران ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اداﻣﻪ روﻧﺪ اﻓﺰاﯾﺸﯽ ﺧﻮاهد ﺷﺪ .اﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺗﺎ ﺧﺮوج ﻣﺠﺪد قیمتها از ﻧﻮار ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ اداﻣﻪ ﺧﻮاهد داﺷﺖ.
ﮐﺎرﺑﺮد ﺑﺎﻧﺪهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ
۱) بخش عمده نوسانات قیمت (۹۵%) در فاصله بین دو باند است.
۲) ﻓﺎصله ﻧﻮار ها در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ های ﺑﺎزار ﭘﺮ ﻧﻮﺳﺎن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد.
۳) میانگین متحرک ۱۰ روزه برای کوتاه مدت و ۲۰ روزه برای میان مدت استفاده میشود.
۴) هنگاﻣﯽ ﮐﻪ ﻓﺎصله دو ﻧﻮار زﯾﺎد ﺷﻮد ﭘﺎﯾﺎن روﻧﺪ ﺟﺎری و وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺎصله ﮐﻢ ﺷﻮد ﻋﻼﻣﺖ آﻏﺎز روﻧﺪ ﺟﺪﯾﺪ اﺳﺖ.
۵) اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﻧﻮار ﺑﺎﻻﯾﯽ/ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ و ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻄﯽ را ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ ﻧﻮار ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ /ﺑﺎﻻﯾﯽ هدف ﻗﯿﻤﺖ اﺳﺖ.
آقای بولینگر عدد ۲۰ را ﺑﺮای دوره های ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک پیشنهاد داده است.
اندیکاتور Commodity Channel Index
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺷﺎﺧﺺ ﮐﺎﻧﺎل ﮐﺎﻻ ﯾﺎ CCI اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮری ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ روﻧﺪ و ﻣﯿﺰان ﻗﺪرت روﻧﺪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮ ﺧﻼف اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﯿﻼﺗﻮرها اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻓﺎﻗﺪ ﻣﺤﺪوده ﺑﯿﺶ ﺧﺮﯾﺪ و ﺑﯿﺶ ﻓﺮوش است.
ﻃﺮﯾﻘﻪ اﺳﺘﻔﺎده از اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺻﻮرت ﻋﺒﻮر ﺷﺎﺧﺺ CCI از روی عدد ۱۰۰ مثبت دیدگاه جهت و روند ، ﺻﻌﻮدی در ﻧﻈﺮ ﮔﺮفته ﻣﯽ ﺷﻮد و در ﺻﻮرت ﻋﺒﻮر ﺷﺎخص CCI به زیر عدد منفی ۱۰۰ دیدگاه جهت و روند، نزولی در نظر گرفته میشود. هرچه شاخص CCI از عدد ۱۰۰ مثبت تا ۱۰۰ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺎصله ﺑﮕﯿﺮد روﻧﺪ در آن جهت ﻗﺪرت ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺧﻮاهد داشت.
در اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر واﮔﺮاﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهای ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﯿﻼﺗﻮر ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد .در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر CCI از جمله اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮرهاﯾﯽ ﺷﻨﺎخته ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ همراه و همزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻗﯿﻤﺖ ﺳﯿﮕﻨﺎل ارائه ﻣﯽ دهد و ﭘﺲ از ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﺼﺤﯿﺢ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﯽ دهد.
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک
میانگین متحرک (MA) ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻨﯽ از ﻗﯿﻤﺖ هاﺳﺖ (اﻏﻠﺐ ﻗﯿﻤﺖ بسته ﺷﺪن) ﮐﻪ در ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺧﺎﺻﯽ ﻣﺤﺎسبه ﻣﯽ ﮔﺮدد .اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ارﺗﺒﺎط ﻣﻼﯾﻤﯽ ﺑﯿﻦ ﻗﯿﻤﺖ و زﻣﺎن ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ آورد و اﯾﻦ هموارﺳﺎزی ﺗﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺎهی از آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﺮم ﮐﻨﻨﺪه ﻗﯿﻤﺖ ﻧﯿﺰ ﯾﺎد ﻣﯽ ﺷﻮد .ﻣﻘﺪار اﯾﻦ هموار ﺳﺎزی از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺎراﻣﺘﺮ دوره زﻣﺎﻧﯽ (ﺗﻌﺪاد ﺷﻤﻊ هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ از آنها ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ تهیه ﮐﺮد) ﻣﻌﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد .ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک دوره ۵ ﻣﻨﺤﻨﯽ از ﺑﻪ هم ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﻧﻘﺎﻃﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ هر ﯾﮏ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻨﯽ از ﻗﯿﻤﺖ بسته ﺷﺪن ۵ شمع است و این روﻧﺪ از ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ ﺗﺎ آﺧﺮﯾﻦ ﺷﻤﻊ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﯾﺎفته در ﺑﺎزار ادامه دارد.
جهت اﻧﺘﺨﺎب دوره زﻣﺎﻧﯽ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ از ﺗﻨﻈﯿﻤﺎت پیشنهادی در ﺟﺪول ۱-۱ استفاده کنید.
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر Commodity channle index
ﯾﮑﯽ دﯾﮕﺮ از ﻧﻤﺎﮔﺮهای ﺗﮑﻨﯿﮑﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﯿﻨﺎن و ﺑﺎ اهمیت هستند ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ هستند .ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ شبیه ﭘﻮﺷﺶ های ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک هستند .ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ دامنه اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﻌﺎمله ﮔﺮان را ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽ دهند و ﭼﻨﺎنچه قیمتها از اﯾﻦ ﻧﻮارها ﺧﺎرج ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ ﺑﻪ درون آنها ﺑﺎز ﮔﺮدﻧﺪ.
ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ و ﭘﻮﺷﺶ ها ﮐﻪ اﯾﻦ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﺮﺣﺴﺐ درﺻﺪی ﺛﺎﺑﺖ در ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ در ﺣﺎلیکه ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺑﺎ اﻧﺤﺮاف اﺳﺘﺎﻧﺪاردی ﺑﺎﻻ و ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﺸﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
هماﻧﻄﻮ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ اﺷﺎره ﺷﺪ قیمتها ﺑﯿﻦ دو ﻣﺤﺪوده ﺧﺮﯾﺪها و ﻓﺮوشهای اﻓﺮاﻃﯽ در ﻧﻮﺳﺎن هستند .ﻧﻘﺎط ﺑﺎﻻﺋﯽ و ﭘﺎﺋﯿﻨﯽ ﻓﻘﻂ در ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﭘﺪﯾﺪ ﺧﻮاهند ﺷﺪ و ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ در آن ﻧﻘﺎط ﻣﻌﺎمله ای اﻧﺠﺎم دهیم .اﻣﺎ ﻣﺤﺪوده هاﯾﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻧﺰدﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﺑﻪ قله ﯾﺎ ﻗﻌﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ .اﯾﻦ ﻣﺤﺪوده ﺑﯿﺮون از ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.
ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺑﺮای اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻓﺮارﯾﺖ ﺑﺎزار اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .اﺳﺎﺳﺎ اﯾﻦ اﺑﺰار ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ چه زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎزار ﺑﯽ ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ و ﭼﻪ زﻣﺎﻧﯽ دارای ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ .زﻣﺎنیکه ﺑﺎزار ﺑﯽ ﺗﺤﺮک اﺳﺖ ﻧﻮارها ﺑﻪ هم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و هنگامیکه ﺑﺎزار دارای ﺣﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﻧﻮارها از هم دور ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .ﺑﻪ ﺷﮑﻞ زﯾﺮ ﻧﮕﺎه ﮐﻨﯿﺪ .زﻣﺎنیکه قیمتها ﺑﯽ ﺗﺤﺮک اﺳﺖ، ﻧﻮارها ﺑﻪ هم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و زﻣﺎنیکه قیمتها ﺑﺎﻻ ﻣﯽ روﻧﺪ ﻧﻮارها از هم دور ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻧﺤﻮه ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ:
ﺑﺎﻧﺪهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﺳﻪ ﺗﺎ هستند ﮐﻪ هماﻧﻄﻮر ﮐﻪ ذﮐﺮ ﺷﺪ ﺧﻂ وﺳﻂ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک n دوره ای سهم میباشد، یعنی:
ﺑﺎﻧﺪ ﺑﺎﻻﯾﯽ همان ﺑﺎﻧﺪ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ اﻧﺪازه اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر(ﯾﺎ ﺿﺮﯾﺒﯽ از آن) ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ :
که D همان ﺿﺮﯾﺒﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﻮاﻗﻊ در اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر(ﻗﺒﻞ از ﺟﻤﻊ ﺑﺎ ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻂ) ﺿﺮب ﻣﯿﮕﺮدد .اﯾﻦ ضریب میتواند ۱ یا ۲ باشد. .ﻓﺮﻣﻮل ﻣﺸﺎبهی ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﺑﺎﻧﺪ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ وﺟﻮد دارد .ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺲ از ﺿﺮب ﮐﺮدن D در اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻂ را ﺑﻪ اﻧﺪازه اﯾﻦ ﻣﻘﺪار ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ.
آقای بولینگر عدد ۲۰ را ﺑﻌﻨﻮان ﺗﻌﺪاد ﺑﺎزه ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای رﺳﻢ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ.(ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ متحرک ۲۰ روزه) و نوع میانگین متحرک پیشنهادی ایشان (Simple Moving Average) است.
آقای بولینگر ضریب پیشنهادی D=2 را پیشنهاد ﮐﺮده اﺳﺖ .از دﯾﮕﺮ ﯾﺎفته های آﻗﺎی ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ متحرک های زیر ۱۰ روزه ﮐﺎرﮐﺮد ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮای رﺳﻢ ﺑﺎﻧﺪهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ﻧﺪارند.
ﺧﺮوج قیمتها از ﻧﻮارها ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﭘﯿﺸﯽ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﻌﺎمله ﮔﺮان از ﺟﺮﯾﺎن اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﺤﺎوره ﺑﻪ آن ﯾﮏ ﮐﻼغ چهل ﮐﻼغ ﻣﯽ ﮔﻮییم .اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺎت ﺗﻨﺪ ﻗﯿﻤﺘﯽ همواره ﯾﮏ دوره ﺗﺼﺤﯿﺢ را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮاهد داﺷﺖ.
دوره ای ﮐﻪ ﺑﺎزار ﻣﺠﺪدا ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺷﺮﮐﺖ رﺟﻮع ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و آﻧﻬﺎ را ﺑﺎزﻧﮕﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .در اﯾﻦ ﺷﺮاﺋﻂ دهاﻧﻪ ﻧﻮارهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ بهم ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﯽ ﺧﻮاهد ﺷﺪ و ﭼﻨﺎنچه به ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺜﺒﺖ اﻃﻼﻋﺎت آﺗﯽ اﻣﯿﺪوار ﺷﻮد ﻣﺠﺪدا ﺗﻼش ﺧﺮﯾﺪاران ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ادامه روﻧﺪ اﻓﺰاﯾﺸﯽ ﺧﻮاهد ﺷﺪ .اﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺗﺎ ﺧﺮوج ﻣﺠﺪد قیمتها از ﻧﻮار ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ ادامه ﺧﻮاهد داﺷﺖ.
ﮐﺎرﺑﺮد ﺑﺎﻧﺪهای ﺑﻮﻟﯿﻨﮕﺮ
۱) بخش عمده نوسانات قیمت (۹۵ %) بین فاصله دو باند است.
۲) ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﻮار ها در ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ های ﺑﺎزار ﭘﺮ ﻧﻮﺳﺎن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد.
۳) میانگین متحرک ۱۰ روزه برای کوتاه مدت و ۲۰ روزه برای میان مدت مورد استفاده قرار میگیرد.
۴) هنگاﻣﯽ ﮐﻪ ﻓﺎصله دو ﻧﻮار زﯾﺎد ﺷﻮد ﭘﺎﯾﺎن روﻧﺪ ﺟﺎری و وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺎصله ﮐﻢ ﺷﻮد ﻋﻼﻣﺖ آﻏﺎز روﻧﺪ ﺟﺪﯾﺪ اﺳﺖ.
۵) اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﻧﻮار ﺑﺎﻻﯾﯽ/ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ و ﺑﺎﻧﺪ وﺳﻄﯽ را ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ ﻧﻮار ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ /ﺑﺎﻻﯾﯽ هدف ﻗﯿﻤﺖ اﺳﺖ.
آقای بولینگر عدد ۲۰ را برای دوره های میانگین متحرک پیشنهاد داده است.
اندیکاتور STOCHASTIC
۱) اﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺑﺮ ﭘﺎیه اﯾﻦ ﻧﻈﺮیه ﺑﻨﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ های ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ در ﺣﺎﻟﺖ اﻓﺰاﯾﺸﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﻗﯿﻤﺖ دور ﺑﺮوﻧﺪ (و ﺑرعکس).
۲) اکثر اخطارهای خرید و فروش را خط D% صادر میکند.
۳) رایجترین عدد برای این شاخص، عدد ۱۴ میباشد.
خط D%:
مهمترﯾﻦ اﺧﻄﺎر ﻗﺎﺑﻞ روﯾﺖ ﺣﺎﻟﺖ واﮔﺮاﯾﯽ ﺑﯿﻦ اﯾﻦ ﺧﻂ و ﺧﻂ ﻗﯿﻤﺖ در ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻂ وارد ﻣﺮز های ﺧﺮﯾﺪ و فروش هیجانی شده است ( ۸۰-۲۰ ) میباشد.
واگرایی کاهشی زمانی است که این خط بالای ۸۰ ﺑﺎﺷﺪ و دو قله ﺑﺴﺎزد ﮐﻪ قله دوم ﻣﻘﺪار ﮐﻤﺘﺮی ﻧﺴﺒﺖ به قله اول داشته ﺑﺎﺷﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﻤﺎﮐﺎن ﺻﻌﻮدی ﺑﺎﺷﺪ.
واﮔﺮاﯾﯽ اﻓﺰاﯾﺸﯽ زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺧﻂ ﮐﻤﺘﺮ از ﻋﺪد ۲۰ ﺑﺎﺷﺪ و دو ﮐﻒ ﺑﺴﺎزد ﮐﻪ ﮐﻒ دوم ﻣﻘﺪار ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﻒ اول داشته ﺑﺎﺷﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﻤﺎﮐﺎن ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
۵) از اﺳﺘﻮ ﮐﺎﺳﺘﯿﮏ هفتگی ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ جهت ﺑﺎزار در هفته ﭘﯿﺶ رو و از اﺳﺘﻮﮐﺎﺳﯿﮏ روزانه ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ و فروش استفاده میشود.
۶) ﺗﺮﮐﯿﺐ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﻗﺪرت ﻧﺴﺒﯽ (ار اس ای) و اﺳﺘﻮ ﮐﺎﺳﺘﯿﮏ ۱۴ هفته ای : بهترﯾﻦ اﺧﻄﺎر زﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ هر دو اﺳﯿﻼﺗﻮر اﺧﻄﺎر ﺧﺮوج از ﺑﺎزار و ﺧﺮﯾﺪ و ﻓﺮوش هیجاﻧﯽ را ﺻﺎدر ﮐﻨﻨﺪ.
۷) اﮔﺮ ﺳﻘﻒ ها ﮐﻢ ﻋﺮض و ﮐﻢ ارﺗﻔﺎع ﺑﺎﺷﺪ ﻧﯿﺮوی ﺻﻌﻮدی ﺿﻌﯿﻒ و ﺣﺮﮐﺖ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﻌﺪی ﻗﻮی ﻣﯽ ﺑﺎشد.
۸) اﮔﺮ ﮐﻒ ها ﮐﻢ ﻋﺮض و ﮐﻢ ارﺗﻔﺎع ﺑﺎﺷﺪ ﻧﯿﺮوی ﻧﺰوﻟﯽ ﺿﻌﯿﻒ و ﺣﺮﮐﺖ ﺻﻌﻮدی ﺑﻌﺪی ﻗﻮی ﻣﯽ ﺑﺎشد.
سیگنال خرید:
اگر D%، از پایین به بالا K را قطع کند، سیگنال خرید است.
واگرایی صعودی، سیگنال خرید است.
سیگنال فروش:
اگر D%، از بالا به پایین K را قطع کند، سیگنال فروش است.
واگرایی نزولی سیگنال فروش است.
اندیکاتور Directional Movement :
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮری اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺪرت ﺑﺎزار ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ رود ﺷﺎﺧﺺ ADX ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ جهت ﭼﺎرت را ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ .سه ﻧﻤﺎﮔﺮ ﻣﺨﺘﻠﻒ هستند ﮐﻪ ﻫﺮ سه در ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺗﻌﯿﯿﻦ روﻧﺪ سهم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺳﯿﺴﺘﻢ (ﺣﺮﮐﺖ جهت دار Directional Movement) مورد استفاده قرار میگیرند.
ADX نیز عددی بین صفر تا صد است که هر ﭼﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪرت سهم را ﺑﺮای ﺗﺪاوم روﻧﺪ ﻓﻌﻠﯽ(ﺻﻌﻮدی ﯾﺎ ﻧﺰوﻟﯽ) ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دهد.
علاوه بر ADX دو شاخص دیکر به صورت نقطه چین نشان میدهند که یکی از آنها ID+ و دیگری ID- میباشد.
شاخص ADX بین ۰ تا ۱۰۰ قابل تغییر است ، تقسیم بندی آن بین ۰ و ۲۰ و ۴۰ و ۶۰ و ۱۰۰ میباشد.
۱) هرﮔﺎه ﺷﺎﺧﺺ ADX ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺑﺎزار در ﺣﺎل اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
۲) هر ﮔﺎه ﺷﺎﺧﺺ ADX ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﺋﯿﯿﻦ ﻧﺰول ﮐﻨﺪ ﺿﻌﻒ روﻧﺪ ﺟﺎری و ﯾﺎ ورود ﺑﻪ ﻧﻮاﺣﯽ روﻧﺪ ﺧﻨﺜﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
وﻟﺲ وﯾﻠﺪر ﺗﺪوﯾﻦ ﮐﻨﻨﺪه اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ پیشنهاد داده اﺳﺖ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ID+ بالاتر از ID- بود، امکان رشد قیمت سهم وجود دارد. و برعکس وقتی ID+ پایینتر از ID- بود، امکان کاهش قیمت سهم وجود دارد.
واﮔﺮاﯾﯽ در اﺳﯿﻼﺗﻮرها:
به شکل زیر توجه کنید
هماﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺧﻂ واﺻﻞ از A1 به A2 صعودی است اما در اسیلاتور RSI روند خط واصل دو نقطه متناظر با A1 و A2 کاملا نزولی دیده میشود. در این شرایط ، واگرایی نزولی یا منفی بوجود آمده اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روﻧﺪ ﺑﺎزار واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ دو ﺻﻮرت ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻨﻔﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﻮد .واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺜﺒﺖ در انتهای روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺗﻔﺎق ﻣﯽ اﻓﺘﺪ و ﺑﺮﻋﮑﺲ.
در واگرایی مثبت ، دو نقطه low ﮐﻪ نقطه دوم ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ از نقطه اول اﺳﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮد .در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ اﺳﯿﻼﺗﻮر ﺑﻄﻮر ﺻﺤﯿﺢ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺘﻨﺎﻇﺮ ﺑﺎ هر ﮐﺪام از ﻧﻘﺎط low ، در نمودار قیمت ، یک نقطه low در نمودار اسیلاتور دیده میشود. اگر نقطه low دوم در اسیلاتور بالاتر از نقطه low اول باشد (برخلاف قیمت)، واگرایی مثبت اتفاق افتاده است.
واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺜﺒﺖ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪی ﺑﺮای ﭘﺎﯾﺎن روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ و در ﺻﻮرت ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ اﺑﺰار ها ﻣﯿﺘﻮان اﻗﺪام به خرید کرد. همان طور که میدانید برای رسم خط ترند لاین در روند صعودی نقاط low ، و در روند نزولی نقاط high به هم متصل میشوند.
ﺑﺮای ﺗﻌﯿﻦ واﮔﺮاﯾﯽ ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎﻣﻶ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ .ﺑﻄﻮریکه در ﺗﻌﯿﯿﻦ واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺜﺒﺖ (در روند نزولی) نقاط low را به هم متصل میکنیم . در تعیین واگرایی منفی (در روند صعودی) باید نقاط high را به هم متصل کنیم. دقت داشته باشید که برای تعیین یک واگرایی، نیاز به ۲ نقطه اکسترمم ( ۲ نقطه مینیمم یا ماکسیمم ) در قیمت و ۲ نقطه اکسترمم در اسیلاتور داریم. در شکل زیر به خطوط قرمز رﻧﮓ ﺗﻮجه ﮐﻨﯿﺪ .ﻧﻘﺎط اﮐﺴﺘﺮﻣﻢ در ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ و اﺳﯿﻼﺗﻮر در زﻣﺎن های ﻣﺸﺎبه اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرﺗﯽ اﯾﻦ ﻧﻘﺎط در ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ و اوﺳﯿﻼﺗﻮر ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﺘﻨﺎﻇﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻋﻼﻣﺖ ﻗﺮﻣﺰ رﻧﮓ نقطه ورود ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﻧﺸﺎن ﻣﯿﺪهد .ﻣﻼحظه ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ در ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﻨﺪل ﺻﻌﻮدی ﺷﮑﻞ ﮔﺮفته و نقطه ﻣﯿﻨﯿﻤﻮم ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از ﻣﺰﯾﺖ های ﺳﯿﮕﻨﺎل های واﮔﺮاﺋﯽ ﺑﺎﻻ ﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺳﻮد ﺑﻪ زﯾﺎن اﺳﺖ .ﻣﺰﯾﺖ دﯾﮕﺮ اﯾﻦ روش اﺧﻄﺎر ﺳﺮﯾﻊ ﭘﺎﯾﺎن روﻧﺪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .واﮔﺮاﺋﯽ ها ﺑﺴﯿﺎر ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ از ﺳﺎﯾﺮ اﺑﺰار های ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﭘﺎﯾﺎن ﯾﮏ روﻧﺪ ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ را ﺑﻪ ﻣﻌﺎمله ﮔﺮ اﺧﻄﺎر ﻣﯽ دهند .واﮔﺮاﺋﯽ ﻣﻨﻔﯽ در انتهای ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی و واﮔﺮاﺋﯽ ﻣﺜﺒﺖ در انتهای ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ وﺟﻮد ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺴﺒﺘﺂ ﻗﻮی اوﻟﯿﻦ ﺷﺮط ﺗﺸﮑﯿﻞ واﮔﺮاﺋﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
حجم معاملات:
اﮐﺜﺮ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮان ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل در ﺑﺎزارهای ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺎ دﻧﺒﺎل ﮐﺮدن دو ﻋﺎﻣﻞ ﻗﯿﻤﺖ و ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت از روشهای ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪی ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﺎزار اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺗﻤﺎم ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻧﻤﻮدار ﺑﺮ اﯾﻦ نکته ﺗﺎﮐﯿﺪ دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ توجه و ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺎت ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺎﺷﺪ و اﻟﺒﺘﻪ ﺗﺎ ﺣﺪی ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت دﻗﺖ ﮐﺮد.ﺣﺠﻢ تنها ﺷﺎﺧﺼﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻗﯿﻤﺖ ﻧﺎﺷﯽ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ،و ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻘﯿﺪه ای ﺛﺎﻧﻮیه از ﺑﺎزار ارﺋﻪ ﻣﯽ دهد.ﺑﺎ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺣﺠﻢ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ های ﺑﺎزار ،ﺷﻤﺎ ﺣﺲ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺴﺒﺖ به ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎزار را ﮐﻨﺘﺮل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ راﻧﻨﺪه (ﻣﺤﺮک) ﺑﺎﺷﺪ،اﻣﺎ ﺣﺠﻢ،ﺳﻮﺧﺖ اﺳﺖ که ﺑﺎزار را از ﯾﮏ نقطه به نقطه دﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﺑﺮد. درنهاﯾﺖ ،هرﭼﻨﺪ ﺣﺠﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﺺ مهم ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﺷﺎﺧﺺ ﮐﺎﻣﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل،ﻣﺸﮑﻞ اﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ همیشه ﻧﻤﯽ داﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮل اﻓﺰاﯾﺶ ﺣﺠﻢ،ﺧﺮﯾﺪارها هستند ﯾﺎ ﻓﺮوﺷﻨﺪه ها.
ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﺷﺎﺧﺺ ﺛﺎﻧﻮﯾﻪ
به ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﺷﺎﺧﺺ ﺛﺎﻧﻮیه ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﻪ ﻣﯿﺰان ﻣﻌﺎﻣﻼت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در دوره ای از زﻣﺎن ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد.ﺗﺎﯾﻢ ﻓﺮﯾﻢ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺣﺠﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ روزاﻧﻪ ﯾﺎ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻧﺪرت از ﺗﺎﯾﻢ ﻓﺮﯾﻢ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﺣﺠﻢ ﻣﻌﻼﻣﻼت اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﺷﻮد.در روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﺻﻌﻮد ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﻮد و در ﻫﻨﮕﺎم ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪن ﺣﻔﺮه ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﺑﺪ.ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﮐﻪ اﻟﮕﻮ اداﻣﻪ دارد ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎﯾﺪ روﻧﺪ ﻗﯿﻤﺖ را ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﻨﺪ.ﭼﺎرﺗﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﯾﺎﻓﺘﻦ واﮔﺮاﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.واﮔﺮاﯾﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ رخ ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﻧﻔﻮذ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺎﻻﯾﯽ در ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎﺷﺪ.اﯾﻢ وﺿﻌﯿﺖ ﻫﺸﺪاری ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻠﮕﺮان در ﻣﻮرد ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺸﺎر ﺧﺮﯾﺪ اﺳﺖ.
ﯾﮏ ﻗﺎﻧﻮن ﮐﻠﯽ در ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺎط ﺷﮑﺴﺖ اﮔﺮ اﺧﻄﺎر ﺷﮑﺴﺖ واﻗﻌﯿﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻫﺪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺟﻠﻮﺗﺮ از ﻗﯿﻤﺖ
ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﻗﯿﻤﺖ و ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﻄﻮر ﻫﻤﺰﻣﺎن ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻊ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺸﺎر را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.از ﻧﻈﺮ ﺗﺤﻠﯿﮕﺮان ﺗﮑﻨﯿﮑﯽ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺟﻠﻮﺗﺮ از ﻗﯿﻤﺖ اﺳﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﻫﺶ ﺷﺪت ﺻﻌﻮد در روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﯾﺎ اﻓﺖ ﺷﺪت ﻧﺰول در روﻧﺪ ﻧﺰول ﻗﺒﻞ از اﺷﮑﺎر ﺷﺪن در روﻧﺪﻫﺎی ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﻗﯿﻤﺖ، اﺑﺘﺪا در ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد. اﺻﻮل ﮐﻠﯽ در اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺸﺎﻧﮕﺮﻫﺎی ﺣﺠﻢ :
راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت و ﻗﯿﻤﺖ در ﺑﺎزار ﺑﺼﻮرت زﯾﺮ اﺳﺖ:
ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻘﯿﺎﺳﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻗﺪرت و ﺿﻌﻒ وﺿﻌﯿﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﺎزار در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد.
ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت در ﺻﻮرﺗﯽ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی را ﺗﺎﺋﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﺻﻌﻮد ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﻮد و در روﻧﺪﻫﺎی اﺻﻼﺣﯽ ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﺑﺪ .اﯾﻦ اﻟﮕﻮ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺑﺎ ﻗﺪرت اداﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﮐﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت روﻧﺪ ﻗﯿﻤﺖ را ﺗﺎﺋﯿﺪ ﮐﻨﺪ.
ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت در ﺻﻮرﺗﯽ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ را ﺗﺎﺋﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻧﺰول ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺷﻮد و در روﻧﺪﻫﺎی اﺻﻼﺣﯽ ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺎﻫﺶ ﯾﺎﺑﺪ .اﯾﻦ اﻟﮕﻮ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﺑﺎ ﻗﺪرت اداﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﮐﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت روﻧﺪ ﻗﯿﻤﺖ را ﺗﺎﺋﯿﺪ ﮐﻨﺪ.
واﮔﺮاﯾﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ رخ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ در ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﻧﻔﻮذ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﺣﺠﻢ ﺑﺎﺷﺪ .اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﻫﺸﺪاری اﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮان در ﻣﻮرد ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺸﺎر ﺧﺮﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﮔﺮ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ در ﺣﻔﺮه ﻫﺎ در اﯾﻦ روﻧﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی دﭼﺎر اﺷﮑﺎل ﺷﺪه اﺳﺖ.
در ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﻧﯿﺰ واﮔﺮاﯾﯽ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ رخ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﻧﻔﻮذ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ از ﻧﻘﻄﻪ ﭘﺎﯾﻨﯿﯽ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﮐﺎﻫﺶ ﺣﺠﻢ ﺑﺎﺷﺪ .اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﻫﺸﺪاری اﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮان در ﻣﻮرد ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺸﺎر روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﮔﺮ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ در روﻧﺪﻫﺎی اﺻﻼﺣﯽ در اﯾﻦ روﻧﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ دﭼﺎر اﺷﮑﺎل ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﭼﺎرﺗﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻫﻤﻮاره ﺑﺪﻧﺒﺎل ﯾﺎﻓﺘﻦ ﻋﻼﻣﺖ واﮔﺮاﯾﯽ در ﯾﮏ روﻧﺪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
رشد حبابی و یب فروش Blowoffs & Selling Climaxes :
در زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺳﻬﺎم در اوج ﯾﺎ ﮐﻒ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ اﺗﻔﺎق ﻣﯽ اﻓﺘﺪ.
رﺷﺪ ﺣﺒﺎﺑﯽ زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺑﺎزار در اوج ﻗﺮار دارد روی ﻣﯽ دﻫﺪ.ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﺲ از اﻓﺰاﯾﺶ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﻗﯿﻤﺘﻬﺎ ﻃﯽ ﯾﮏ ﻣﺪت زﻣﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻃﻮﻻﻧﯽ ، در اواﺧﺮ اﯾﻦ دوره ،ﻗﯿﻤﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ زﯾﺎدی ﺻﻌﻮد ﮐﺮده و ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.در اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ اﮐﺜﺮ اﻓﺮادی ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺧﺮﯾﺪ را داﺷﺘﻪ اﻧﺪ ، ﺳﻬﺎم ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ را ﺧﺮﯾﺪه و ﺳﻮد ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﺪﺳﺖ آورده ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﻓﺮوش ﺳﻬﺎم ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻗﯿﻤﺘﻬﺎ ﺑﺼﻮرت ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ روﻧﺪ ﮐﺎﻫﺸﯽ ﺧﻮد را اﻏﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺗﺐ ﻓﺮوش ﺣﺎﻟﺖ ﻋﮑﺲ وﺿﻌﯿﺖ ﻓﻮق اﺳﺖ.اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ در ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﮐﻒ ﻗﯿﻤﺖ روی ﻣﯽ دﻫﺪ. زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﻗﯿﻤﺘﻬﺎ ﺑﺮای ﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ را ﻃﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﯾﮏ ﻣﻮج ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻓﺮوش ﺑﺎ ﺣﺠﻢ ﺑﺎﻻ ﻗﯿﻤﺖ را ﺑﻪ ﺷﺪت ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ.ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﺮﯾﺪ ﺳﻬﺎم در ﻗﯿﻤﺘﻬﺎی ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪه ﻫﺴﺘﻨﺪ در اﯾﻦ زﻣﺎن اﻗﺪام ﺑﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﺳﻬﺎم ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.ﭘﺲ از اﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ روﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻗﯿﻤﺖ وارون ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻗﯿﻤﺖ ﺷﺮوع ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
اندیکاتورهای حجم:
۱) اندیکاتور حجم متوازن on balance volume OBV
۲) اندیکاتور جریان سرمایه MFI
۳) اندیکاتور تراکم/توزیع accumulation/distribution
۴) اندیکاتور حجم volumes
اندیکاتور حجم تعادلی On Balance Volume=OBV
ﻧﻮع : ﻗﯿﻤﺖ /ﺣﺠﻢ -ﭘﯿﺸﺮو-ﻣﻨﺎﺳﺐ اﻫﺪاف ﮐﻮﺗﺎه ﻣﺪت
کاربرد:
ﺳﺎده ﺗﺮﯾﻦ و ﻣﻌﺮوﻓﺘﺮﯾﻦ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺣﺠﻢ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﺟﻮزف ﮔﺮاﻧﻮﯾﻞ در ﺳﺎل ۱۹۶۳ در ﮐﺘﺎﺑﺶ (اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﺪﯾﺪ زﻣﺎن ﺑﻨﺪی ﺑﺎزارﻫﺎی ﺳﻬﺎم روزاﻧﻪ ﺟﻬﺖ ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﺳﻮد) ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ.اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت و ﺣﺮﮐﺘﻬﺎی ﻗﯿﻤﺖ ﺳﻌﯽ در ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻄﻮح ﺗﺠﻤﻊ ﯾﺎ ﺗﻘﺎﺿﺎ و ﺗﻮزﯾﻊ ﯾﺎ ﻋﺮﺿﻪ دارد.در ﺗﻔﺴﯿﺮ اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺷﯿﺐ و ﺟﻬﺖ اﻫﻤﯿﺖ دارد ﻧﻪ ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﻋﺪدی.
ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﮐﺮدن روﻧﺪ ﺑﺎ OBV آﺳﺎﻧﺘﺮ اﺳﺖ.
ﻓﺮﻣﻮل ﺳﺎﺧﺖ:
اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن اﻣﺮوز از ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن روز ﻗﺒﻞ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﺜﺒﺖ
(OBV(I)=OBV(I-1)+VOLUME(I
اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن اﻣﺮوز از ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن روز ﻗﺒﻞ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﻨﻔﯽ
(OBV(I)=OBV(I-1)+VOLUME(I
اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن اﻣﺮوز از ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن روز ﻗﺒﻞ ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎﺷﺪ
(OBV(I)=OBV(I-1
ﻓﺮض اﺳﺎﺳﯽ، در ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺣﺠﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات OBV ﻗﺒﻞ از ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻗﯿﻤﺖ اﯾﺠﺎد ﻣﯿﺸﻮد. اﮔﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﯿﻤﺖ ﺳﻬﺎم ﺟﻠﻮﺗﺮ از ﺣﺮﮐﺖ OBV ﺑﺎﺷﺪ، ﯾﮏ “ﻋﺪم ﺗﺼﺪﯾﻖ” روی داده اﺳﺖ. وﺿﻌﯿﺘﻬﺎی ﻋﺪم ﺗﺼﺪﯾﻖ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ در ﺳﻘﻔﻬﺎی ﺑﺎزار ﮔﺎوی (وﻗﺘﯿﮑﻪ ﺳﻬﺎم ﺑﺪون، ﯾﺎ ﻗﺒﻞ از OBV صعود میکند) یا در کفهای بازار خرسی ( وقتیکه سهام ﺑﺪون، ﯾﺎ ﻗﺒﻞ از اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺗﮑﻨﯿﮑﯽ OBV نزول میکنند ) روی میدهد.
OBV در ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی اﺳﺖ زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﻫﺮ ﻗﻠﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﻗﻠﻪ ﻗﺒﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﻫﺮ دره ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺎﻻﺗﺮ از دره ﻗﺒﻞ از ﺧﻮدش ﺑﺎﺷﺪ . به همین ترتیب OBV در ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﻫﺮ ﻗﻠﻪ ﻣﺘﻮاﻟﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ از ﻗﻠﻪ ﻗﺒﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﻫﺮ دره ﻣﺘﻮاﻟﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ از دره ﻗﺒﻞ از ﺧﻮدش ﺑﺎﺷﺪ. وقتیکه OBV در ﯾﮏ روﻧﺪ ﺧﻨﺜﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎﻻﻫﺎ و ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻫﺎی ﻣﺘﻮاﻟﯽ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ، در ﯾﮏ روﻧﺪ ﻣﺸﮑﻮک ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﯾﮏ روﻧﺪ ﭘﺎﯾﺮﺟﺎ ﺷﺪ، ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻧﯿﺮوﻣﻨﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ .دو راه وﺟﻮد دارد ﮐﻪ در آن روﻧﺪ اندیکاتور OBV میتواند شکسته شود. اولین آنها زمانی روی میدهد که روند از روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺑﻪ ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ، ﯾﺎ از ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ.
دومین راهی که روند OBV ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﻮد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ روﻧﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ روﻧﺪ ﻣﺮدد ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ و بمدت بیش از ۳ روز در ﻫﻤﺎن ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺮدد ﺑﻤﺎﻧﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﮔﺮ ﺳﻬﺎم از ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺑﻪ ﯾﮏ روﻧﺪ ﻣﺮدد ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ و ﺑﻤﺪت ﻓﻘﻂ دو روز ﭘﯿﺶ از ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺑﻪ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﻣﺮدد ﺑﻤﺎﻧﺪ، OBV را ﭼﻨﺎن در ﻧﻈﺮ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ در ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﺑﻮده اﺳﺖ. OBV به ﯾﮏ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی ﯾﺎ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﯾﮏ “ﺷﮑﺴﺖ” روﻧﺪ روی داده اﺳﺖ .ﭼﻮن ﻣﻌﻤﻮﻻً شکستهای OBV ﭘﯿﺶ از ﺷﮑﺴﺘﻬﺎی ﻗﯿﻤﺖ روی ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاران ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺧﺮﯾﺪ را در ﻧﻘﺎط ﺷﮑﺴﺖ ﻓﻮﻗﺎﻧﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ .
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاران ﺑﺎﯾﺪ وقتیکه OBV یک نقطه ﺷﮑﺴﺖ ﺗﺤﺘﺎﻧﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻓﺮوش ﺑﮑﻨﻨﺪ. ﭘﻮزﯾﺸﻨﻬﺎ را ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ اﯾﺠﺎد ﺗﻐﯿﯿﺮ در روﻧﺪ ﺑﺎز ﻧﮕﻪ داﺷﺖ.ﺣﺠﻢ ﺗﻌﺎدﻟﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺻﻌﻮدی ﯾﺎ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ. در ﺻﻮرت ﺻﻌﻮدی ﺑﻮدن ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺠﻢ ﺻﻌﻮدی ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﺣﺠﻢ ﻧﺰول اﺳﺖ و اﯾﻦ ﺗﺎﯾﯿﺪی ﺑﺮ ﺻﻌﻮدی ﺑﻮدن روﻧﺪ اﺳﺖ.ﺣﺠﻢ ﺗﻌﺎدﻟﯽ ﻧﺰوﻟﯽ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻋﻼﻣﺖ ﻓﺮوش اﺳﺖ.ﺟﻬﺖ ﺣﺠﻢ ﻣﺘﻮازن ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﻬﺖ روﻧﺪ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺎﺷﺪ.ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ در ﺟﻬﺖ روﻧﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ واﮔﺮاﯾﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻫﺸﺪاری اﺳﺖ ﺑﺮای ﺑﺮﮔﺸﺖ روﻧﺪ ﻗﯿﻤﺖ.
ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ OBV
اﮔﺮ ﯾﮏ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺰاﯾﺶ اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﯾﮏ ﮐﺎﻫﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد ،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ.
واﮔﺮاﯾﯽ ﺻﻌﻮدی و واﮔﺮاﯾﯽ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺿﻌﻒ در روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی و ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ.
ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻂ روﻧﺪ رﺳﻢ ﺷﺪه در اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر OBV اﺧﻄﺎری ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ وﻗﻮع ﺷﮑﺴﺖ در ﺧﻂ روﻧﺪ ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ ،در زﻣﺎﻧﯽ ﻧﻪ ﭼﻨﺪان دور ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
ایراد OBV
ایراد OBV این است که اﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﮐﻠﯽ روز را ﺑﺼﻮرت ارﻗﺎم + یا – مشخص میکند. فرض کنید ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ در ﯾﮏ روز ﺑﻪ ﻣﻘﺪار ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻤﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ روز ﻗﺒﻞ رﺷﺪ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ آﯾﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﮐﻞ ﻣﻌﺎﻣﻼت آن روز را + فرض کنیم؟
ﺑﺮای ﺣﻞ اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﻪ روزﻫﺎی ﮐﻪ روﻧﺪ ﻗﻮی ﺗﺮی دارﻧﺪ وزن ﺑﯿﺸﺘﺮی دﻫﯿﻢ.ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل در روزﯾﮑﻪ ﻗﯿﻤﺖ رﺷﺪ داﺷﺘﻪ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ را در ﻣﯿﺰان رﺷﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﺿﺮب ﮐﻨﯿﻢ.ﺑﺮای ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻈﻮر اندیکاتور MFI طراحی میگردد.
اﻧﺪﯾﮑﺎﺗﻮر ﺷﺎﺧﺺ ﺟﺮﯾﺎن ﻧﻘﺪی money flow index=MFI
کاربرد:
اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺟﺮﯾﺎن ﻧﻘﺪی ورودی ﯾﺎ ﺧﺮوﺟﯽ ﺑﺮای ﺧﺮﯾﺪ ﯾﺎ ﻓﺮوش ﺳﻬﻢ را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ .اﮔﺮ اﯾﻦ شاخص بالای ۸۰ ﺑﺎﺷﺪ، در واﻗﻊ ﺳﻬﻢ در ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺷﺒﺎع ﺧﺮﯾﺪ ﻗﺮار دارد و زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺ ﮐﻤﺘﺮ از ۲۰ اﺳﺖ، ﺳﻬﻢ در ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺷﺒﺎع ﻓﺮوش واﻗﻊ اﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل، ﺷﺎﺧﺺ ﻟﺤﻈﻬﺎی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺟﺮﯾﺎن ورود و ﺧﺮوج ﭘﻮل ﺑﻪ اوراق ﺑﻬﺎدار را اﻧﺪازه ﻣﯿﮕﯿﺮد. اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ ﻗﺪرت نسبی ( Relative Strength Index ) در ارتباط است. با این تفاوت که RSI سقف قیمتها را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﯿﺸﻮد، وﻟﯽ ﺷﺎﺧﺺ ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل، ﺣﺠﻢ را ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﯿﺂورد.
ﻓﺮﻣﻮل ﺳﺎﺧﺖ:
ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺎﯾﺪ اﺑﺘﺪا ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﻗﯿﻤﺖ واﻗﻌﯽ، ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل و ﻧﺴﺒﺖ ﭘﻮل را ﺑﻪ ﺷﮑﻞ زﯾﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﮐﻨﯿﻢ:
Typical Price = (High + Low + Close)/3
Raw Money Flow = Typical Price x Volume
(Money Flow Ratio = (14-period Positive Money Flow)/(14-period Negative Money Flow
(Money Flow Index = 100 – ۱۰۰/(۱ + Money Flow Ratio
اﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ واﻗﻌﯽ اﻣﺮوز از ﻗﯿﻤﺖ واﻗﻌﯽ دﯾﺮوز ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، اﯾﻦ اﻣﺮ ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل ﻣﺜﺒﺖ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﻣﺮوز ﮐﻤﺘﺮ از ﻗﯿﻤﺖ دﯾﺮوز ﺑﺎﺷﺪ، ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل ﻣﻨﻔﯽ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد .ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮﻟﯽ ﻣﺜﺒﺖ، ﻣﺠﻤﻮع ﭘﻮﻟﻬﺎی ﻣﺜﺒﺖ در ﻃﻮل ﺗﻌﺪاد دورﻫﻬﺎی ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ، و ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل ﻣﻨﻔﯽ ﻣﺠﻤﻮع ﭘﻮﻟﻬﺎی ﻣﻨﻔﯽ در ﻃﻮل ﺗﻌﺪاد دورﻫﻬﺎی ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ .
تحلیل به کمک MFI:
اﮔﺮ ﯾﮏ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﯾﮏ ﮐﺎﻫﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ.
واﮔﺮاﯾﯽ ﺻﻌﻮدی و واﮔﺮاﯾﯽ ﻧﺰوﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺿﻌﻒ در روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی و ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ .
اندیکاتور شاخص تجمع و توزیع Accumulation Distribution:
راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﻗﯿﻤﺖ و ﺣﺠﻢ را ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ، ﺷﺎﺧﺼﯽ ﭘﯿﺸﺮو و ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺎرک ﭼﯿﮑﯿﻦ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه است. از بیشتر جنبه ها شبیه OBV اﺳﺖ وﻟﯽ ﭘﯿﺠﯿﺪه ﺗﺮ از آن و ﻋﻤﻠﮑﺮدی ﺑﻬﺘﺮ دارد.
فرمول ساخت:
( Money Flow Multiplier = [(Close – Low) – (High – Close)] /(High – Low)
Money Flow Volume = Money Flow Multiplier x Volume for the Period
AD = Previous AD + Current Period’s Money Flow Volume
ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ AD
واﮔﺮاﯾﯽ: واﮔﺮاﯾﯽ ﺻﻌﻮدی ﺳﯿﮕﻨﺎل ﺧﺮﯾﺪ و واﮔﺮاﯾﯽ ﻧﺰوﻟﯽ ﺳﯿﮕﻨﺎل ﻓﺮوش اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﯾﮏ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی اﺳﺖ.
اﮔﺮ ﯾﮏ ﮐﺎﻫﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﻮد،ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻘﻮﯾﺖ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ اﺳﺖ.
ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻂ روﻧﺪ رﺳﻢ ﺷﺪه در ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ اﺧﻄﺎری ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ وﻗﻮع ﺷﮑﺴﺖ در ﺧﻂ روﻧﺪ ﻧﻤﻮدار ﻗﯿﻤﺖ در زﻣﺎﻧﯽ ﻧﻪ ﭼﻨﺪان دور اﺳﺖ.
ایراد A/D
اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺷﮑﺎﻓﻬﺎ را در ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮد.
از آﻧﺠﺎﮐﻪ اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺎت ﻗﯿﻤﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪن واﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ اﻏﻠﺐ ﻫﻤﺮاه آن ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و واﮔﺮاﯾﯽ ﻫﺎی ﮐﻤﯽ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ.
ﮔﺎه ردﯾﺎﺑﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻇﺮﯾﻒ و ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس در ﺟﺮﯾﺎﻧﻬﺎی ﺣﺠﻢ دﺷﻮار اﺳﺖ.ﻧﺮخ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺣﺠﻢ در ﯾﮏ روﻧﺪ ﻧﺰوﻟﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﺣﺎل ﮐﺎﻫﺶ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﯽ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯿﮑﻪ اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﻧﮑﻨﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻧﯿﺴﺖ.اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ در اﺳﯿﻼﺗﻮر ﭼﯿﮑﻦ ﯾﺎ ﺟﺮﯾﺎن ﭘﻮل ﭼﯿﮑﻦ ﺣﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ.
شاخص کانال کالا Commodity ChanneL Index
اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ اﻧﺤﺮاف ﻗﯿﻤﺖ از ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﺘﻐﯿﺮ آﻣﺎری ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .ﻣﺤﺪوده ﺗﻐﯿﯿﺮات اﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﯿﻦ ۱۰۰+ تا ۱۰۰- است. زمانی که این شاخص از پایین ۱۰۰+ را به ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻋﻼﻣﺖ ﺧﺮﯾﺪ و ﻫﺮﮔﺎه از ﺑﺎﻻ ۱۰۰- را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ، علامت فروش است.
۱) ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭼﺎرﺗﯿﺴﺖ ﻫﺎ ازاﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﻘﺎط ﺧﺮﯾﺪ و ﻓﺮوش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽکند.
۲) یک میانگین متحرک ۲۰ روزه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﺒﻨﺎ ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﺷﻮد.
۳) اﮔﺮ ﺑﺎزار روﻧﺪ دار ﺑﻮد ازﺳﯿﮕﻨﺎل ﻣﻨﺎﻃﻖ اﺷﺒﺎع ﺧﺮﯾﺪ و ﻓﺮوش اﺳﺘﻔﺎده ﻧﺸﻮد.
۴) اﮔﺮ ﺷﯿﺐ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻣﺘﺤﺮک ﮐﻢ وﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ ﺻﻔﺮ ﺑﻮد ﺑﺎزار ﺑﺪون روﻧﺪ اﺳﺖ.
سیگنال خرید:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺧﺮﯾﺪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﻮدار ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺎ ﺷﯿﺐ ﺻﻌﻮدی وﻣﺜﺒﺖ از ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺷﺒﺎع ﻓﺮوش ﺧﺎرج ﺷﻮد ﯾﻌﻨﯽ شاخص با شیب صعودی خط ۱۰۰- را ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ وﺑﺎﻻﺗﺮ از ان ﻗﺮار ﮔﯿﺮد.
زﻣﺎﻧﯽ ﯾﮏ واﮔﺮاﯾﯽ ﺻﻌﻮدی ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯿﺎن ﻧﻤﻮدار وﺷﺎﺧﺺ ﭘﺪﯾﺪار ﮔﺮدد (روﻧﺪ دار).
سیگنال فروش:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﻓﺮوش ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﻮدار ﺷﺎﺧﺺ ﺑﺎ ﺷﯿﺐ ﻧﺰوﻟﯽ وﻣﻨﻔﯽ از ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺷﺒﺎع ﺧﺮﯾﺪ ﺧﺎرج ﺷﻮد ﯾﻌﻨﯽ شاخص با شیب نزولی خط ۱۰۰+ را ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ وﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮ از ان ﻗﺮار ﮔﯿﺮد.
زﻣﺎﻧﯽ ﯾﮏ واﮔﺮاﯾﯽ ﻧﺰوﻟﯽ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺎن ﻧﻤﻮدار وﺷﺎﺧﺺ ﭘﺪﯾﺪار ﮔﺮدد (روﻧﺪ دار)
پایان بخش دوم، آموزش تحلیل تکنیکال در بورس
آموزش مقدماتی تحلیل تکنیکال در بورس ،بخش اول
آموزش مقدماتی تحلیل تکنیکال در بورس، بخش سوم